طنز اجتماعی
در روزگاران قدیم، داد و ستد و خرید و فروش مثل امروزها نبود که! اصلا چیزی به اسم پول و اسکناس و چک و چک مسافرتی و عابربانک توی دست مردم نبود. هر کس می خواست چیزی بخرد، یک جنسی از توی خانه اش برمی داشت، راه می افتاد دور کوچه و محله، تا می رسید به اولین کسی که جنس مورد نظرش را داشت. جنسی می داد و جنسی می گرفت. مثلا فرض بفرمایید، کسی می خواست چند تا کاسه سفالی بخرد. یکی از گاوهایش را برمی داشت، می برد و می داد، چند تا کاسه سفالی می خرید. دیگر پول نبود که خرد کند و بقیه اش را پس بگیرد. فوق فوقش، طرف مقابل یک گوساله هم می گذاشت روی آن چند تا کاسه سفالی تا طرف، از معامله راضی برگردد!! بعدها کم کم آدمیزاد عقلش را به کار انداخت، سکه را اختراع کرد. سکه مسی و برنجی و نقره ای و طلایی. بعدها هم اسکناس آمد به بازار تجارت. البته تجارت با پول هم مشکلات خاص خودش را داشت. خطر راهزن بود و دزد و کیف قاپ و جیب بر و اینجور مسائل. توی حمام های عمومی هم که می رفتید باید پولتان را می سپردید به حمامی. حمامی هم اخطار داده بود که:
هر که دارد امانتی موجود بسپارد به بنده وقت ورود
نسپارد اگر شود مفقود بنده مسئول آن نخواهم بود!!
اما حالا دیگر اوضاع تجارت و خرید و فروش کلی توفیر پیدا کرده. تجارت شده است تجارت الکترونیکی. دیگر شما لازم نیست پولتان را توی متکای زیر سرتان قایم کنید. یا کیف پولتان را بگذارید توی جیبتان. حالا می توانید پولتان را بگذارید توی بانک. یک عدد کارت عابربانک هم بگیرید و بگذارید توی جیبتان. رمزش را هم کسی نداند الا خودتان. آن وقت دیگر کی می آید جیب شما را بزند و یک عدد کارت عابربانک رمزدار از شما بدزد؟ اینجاست که کارت عابربانک می شود کیف پول مطمئنی برای شما. حتی همسرتان هم که قبلا یواشکی می رفت سر جیبتان و پول کش می رفت، اگر برود سراغ جیبتان درست مثل دزد ناشی است که به کاهدان زده باشد. این کیف پول یعنی کارت عابربانک همیشه در اختیار شماست. توی خیابان، توی مغازه، توی بازار، توی این شهر، توی آن شهر. البته این کیف پول الکترونیکی یعنی همان کارت عابربانک، یک عیوب جزئی هم دارد که خیلی مهم نیست. مثلا شما رفته اید به یک شهر غریب. می خواهید از کیف پولتان که همیشه در اختیارتان هست، مبلغی بردارید و در نزدیک ترین رستوران، ناهاری نوش جان فرمایید. فورا می روید سراغ اولین عابربانک. می بینید که خیلی مؤدبانه و باکلاس نوشته است: با پوزش، به دلیل نقص فنی از پرداخت پول معذوریم. خوب اشکالی ندارد، عوضش کیف پولتان دستتان است. خوب می روید به عابربانک بعدی در خیابان بغلی. می بینید آنجا هم با کمال ادب و تواضع از شما پوزش طلبیده است. اشکالی ندارد که. عوضش کیف پولتان توی جیب خودتان است. می روید سراغ عابربانک بعدی در دو تا چهارراه آنورتر. باز می بینید که در کمال فروتنی و حجب و حیا از شما طلب عفو کرده است. ایرادی که ندارد. کیف پولتان در اختیار خودتان است. می روید به یک عابربانک واقع در پنج تا خیابان آنطرفتر. آنجا هم می بینید که با نهایت شرمندگی و ادب، از شما حلالیت طلبیده است. خوب، فوق فوقش قید خوردن ناهار را می زنید. در عوض کیف پولتان در کمال ایمنی و سلامت در جیبتان است. خوب، دنیا عوض شده. نحوه خرید و فروش عوض شده. دیگر عهد بوق نیست که برای خوردن ناهار در نزدیک ترین رستوران، مجبور باشید به جای اسکناس دوتا گوسفند یا یک گاو به رستورانچی تحویل دهید. تجارت الکترونیک همه مشکلات را حل کرده. با عابربانک، پولتان توی کیفتان است و کیفتان توی جیبتان!!!

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا